مواجهه با ابهام

۳ راه مواجهه با ابهام و عدم قطعیت برای طراحان

ابهام را بپذیر!

شنیدن این عبارت ما را دعوت می‌کند تا با ناشناخته‌ها روبرو شویم. روی کاغذ، پذیرش عدم قطعیت، رهایی‌بخش به نظر می‌رسد، اما در عمل، مواجهه با ابهام می‌تواند کاملاً استرس زا باشد.

از بچگی، هر وقت پاسخ درست را می‌گفتیم، به سرعت ما را تحسین می‌کردند! اما به عنوان طراح، اطمینان از پاسخ درست، تقریباً غیرممکن است. شغل طراحان، تلاش برای خلق آینده‌ است؛ و واقعیت این است که آینده، مبهم و نامشخص است!

بنابراین ما مجبوریم در هر پروژه با ابهام روبرو شویم. همیشه مواقعی هست که نمی‌دانیم قدم بعدی چیست، جوابی نداریم یا گیر افتاده‌ایم. چطور باید با این وضعیت کنار بیاییم؟ چه راه‌هایی برای راحت‌تر شدن با عدم قطعیت وجود دارد؟

در ادامه به سه ​​نکته مهم اشاره می‌کنیم که به ما کمک می‌کند در مواجهه با عدم اطمینان، آرامش خود را حفظ کنیم.

 

  1. برای ندانستن برنامه‌ریزی کنید

تصور کنید در جلسه‌ای با تعدادی مشتری مهم‌ هستید و ناگهان یکی از مشتریان سوال غیرمنتظره‌ای از شما می‌پرسد. همه به سمت شما برمی‌گردند و منتظر پاسخی درخشان هستند. یخ می‌زنید، دهان‌تان خشک می‌شود، می‌دانید باید پاسخی داشته باشید، اما هیچ چیزی به ذهن‌تان نمی‌رسد.

به جای اینکه فلج شوید، نفس بکشید و به یاد داشته باشید که پاسخی آماده برای همین لحظه دارید: “هنوز نمی‌دانم”

شاید قبلاً می‌ترسیدیم بگوییم “هنوز نمی دانم”، زیرا فکر می‌کردیم گفتن این جمله یعنی به اندازه کافی اطلاعات نداریم، در حالی که مشتریان، ما را برای پیدا کردن پاسخ‌ها استخدام می‌کنند و اگر در جایگاهی قرار بگیریم که پاسخی برای سوال‌هایشان نداشته باشیم، یعنی به اندازه کافی باتجربه و توانمند نیستیم.

اما اگر خودتان را در این موقعیت قرار دهید، اتفاقا اعتماد آن‌ها را جلب می‌کنید. این روند شما را به عنوان فردی آرام و گشوده در برابر عدم قطعیت نشان می‌دهد.

بیایید صادق باشیم: هیچ کس، حتی متخصصان، همه پاسخ‌ها را ندارند.

 

  1. واژه «باید» را به «می‌تواند» تغییر دهید

بیایید دوباره به احساسی که در اتاق ملاقات وجود داشت برگردیم، وقتی که همه‌ی نگاه‌ها به شما دوخته شده است و احساس می‌کنید باید بدانید قدم بعدی چیست (اما این کار را نکنید). شما در حال رفتن به حالت وحشت و نگرانی هستید!

احتمالا این احساس را خوب می شناسید!

از دوران کودکی غالبا برای انجام کارها از طرف خانواده و جامعه فشارهای گوناگونی را تجربه کرده‌ایم، مجبور بودیم کارها را همانطور که «باید» انجام دهیم و این فشار ما را در بزرگسالی نیز رها نکرده است.

هنگام مواجهه با شرایط گوناگون، اغلب با خود فکر می‌کنیم:

“اگر من به اندازه کافی باهوش باشم، «باید» بتوانم با پاسخ خود، مشتری را تحت تأثیر قرار دهم.”

“اگر من یک رهبر بزرگ باشم، «باید» بدانم به تیم‌ام چه بگویم.”

“اگر من به اندازه کافی با استعداد باشم، «باید» دقیقاً بدانم در آینده چه چیزی را طراحی کنم.”

باید، باید، باید. این «باید»ها هستند که مانع راه شما می‌شوند.

«باید» نشان می‌دهد که راهی پیش روی شما وجود دارد، راهی مطمئن برای خاموشی خلاقیت!

موقعیتی با فشار بالا که باید راه حلی یکتا، روشن و درخشان پیدا کنید. در حالی که در حقیقت هیچ پاسخ درستی وجود ندارد.

بنابراین هر زمان که از شما در مورد آنچه «باید» باشد سوال می‌شود، از خودتان بپرسید که چه چیزی «می‌تواند» باشد؟

پرسیدن این سوال، یک سکوی پرش برای ایجاد ایده‌های جدید، طوفان فکری و پیدا کردن راهکارهای خلاقانه است.

با تغییر طرز فکرتان از «باید» به «می‌تواند»، دیگر مجبور نیستید یک پاسخ مشخص و درست ارائه دهید. در عوض، گزینه‌هایی بی پایان برای حرکت رو به جلو دارید.

 

  1. فضا را تغییر دهید

حتی زمانی که تحت فشار نیستید، اضطراب ناشی از ندانستنِ پاسخ، ممکن است راهی برای ورود به ذهنتان پیدا کند.

احتمالا بارها برایتان پیش آمده که زمان طولانی‌ای به صفحه مانیتور خیره شده‌اید، دچار پرخوری عصبی شده‌اید یا در حال نوشیدن چندمین فنجان چای یا قهوه‌تان هستید به امید اینکه ایده جدیدی برای سوالی که با آن مواجه شده‌اید پیدا کنید! اما در این مواقع هر چه بیشتر تلاش می‌کنید کمتر بدست می‌آورید.

چگونه می‌توان از گیر افتادن در این شرایط جلوگیری کرد؟

باید به خودتان یادآوری کنید که اگر الان به جایی نمی‌رسید، باید متوقف شوید، فضا را تغییر دهید و داده‌های جدید جمع‌آوری کنید.

با دور شدن از صفحه مانیتور و تمرکز روی چیزهای دیگر، می‌توانید دیدگاه‌ها و ایده‌های جدیدی برای این مشکل پیدا کنید.

پیاده‌روی کنید، در گالری‌های هنری گشت و گذار کنید یا تجربه جدیدی را امتحان کنید که شما را از محدوده‌ی راحتی‌تان خارج کند. از یک طراح دیگر دعوت کنید تا کار شما را ببیند و بازخورد دهد، تحقیقات خود را دوباره مرور کنید.

با یک گام به عقب رفتن، فضای ذهنی بیشتری برای خودتان ایجاد می‌کنید تا پذیرای جرقه‌های غیرمنتظره‌ی الهام شوید.

گاهی اوقات بزرگ‌ترین مانع برای یافتن راهی در تاریکی، فشاری است که به خودمان وارد می‌کنیم برای اینکه همه پاسخ‌ها را داشته باشیم.