خلاقیت سازمانی چیست؟
خلاقیت سازمانی به عنوان «ایجاد یک محصول یا خدمت، ایده یا فرایند جدید، مفید و ارزشمند توسط افرادی که با هم در یک سیستم پیچیده اجتماعی کار میکنند» تعریف شده است.
فعالیت خلاقانه زمانی پیچیده می شود که توسط یک فرد، به صورت تنها و انفرادی صورت میگیرد مانند یک هنرمند، عکاس، نویسنده و غیره. حجم بالای پویایی را در زمانی تجسم کنید که افراد تلاش میکنند در سیستمهای سازمانی دست به خلاقیت بزنند.
در این مقاله به عوامل بنیادی ای می پردازیم که در ایجاد خلاقیت در محیط کار اثر میگذارند. ما به رویکرد سیستم ها می پردازیم که در آن تلاش میکنیم مجموعه ای پیچیده را درک نماییم که توسط عناصر فردی شکل گرفته و تحت تاثیر آنها قرار دارد. ما کارمان را با بحث درباره دلایل این موضوع آغاز می کنیم که چرا علاقه وافری نسبت به خلاقیت سازمانی وجود دارد؟
حداقل دو رویه اصلی وجود دارد که به نظر می رسد عامل افزایش رشد این حوزه تحقیقات خلاقیت هستند:
یک رویه پاسخگویی به نیاز سازمانها برای سازگاری سریع با تغییر است و رویه دیگر منعکس کننده نگرانیها درباره نوآوری است. اگرچه این دو به هم وابسته هستند اما به طور خلاصه درباره هر کدام از آنها صحبت می کنیم.
گریزی از این واقعیت وجود ندارد که ما در یک دنیای دائما در حال تغییر زندگی می کنیم و حتی تغییرات کلان با سرعت بیشتری رخ میدهند. این امر در این حقیقت مشهود است که بیش از نیمی از نوآوری های مهم تکنولوژیکی و اجتماعی معرفی شده به جهان، که زندگی ما را عوض کرده اند، طی دویست سال گذشته به منصه ظهور رسیده اند.
تا پیش از دهه ۱۸۰۰ این امکان وجود داشت که نسل های بسیاری بتوانند بدون تجربه کردن تاثیر یک اختراع مهم تکنولوژیکی یا اجتماعی زندگی کنند. بر عکس، فردی که در اوایل دهه ۱۹۶۰ متولد شده است از قبل، تاثیر حقوق مدنی، کشف فضا، پیوند اعضا، رایانههای شخصی، تلفن های همراه، اینترنت، شبیه سازی، مهندسی ژنتیک و غیره را تجربه کرده است.
سازمان ها و اعضای آنها نیز از این تغییرات تحول آفرین در امان نبوده اند، در واقع سازمانها وجود دارند تا راهحلهایی را برای نیازها و مسائل جامعه ارائه کنند. جامعه با سرعتی سرسام آور تکامل مییابد و سازمانها نیز مجبور هستند که به سرعت واکنش نشان دهند، آنانی که قادر به تغییر نباشند به سرعت در می یابند که جای خود را به سازمانهایی داده اند که واکنش بهتری داشته اند. به منظور پرهیز از نابودی، سازمانها باید تغییر کنند و خود را با تغییرات وفق دهند تا بتوانند ارزشمند باقی بمانند.
انجام این کار نیازمند به کارگیری تمامی منابع ارزشمند به ویژه خلاقانه ترین آنها، یعنی منابع انسانی است. سازمانها خود را با تغییر وفق نمیدهند بلکه این افراد درون سازمان هستند که باید تغییر کنند. بنابراین تعجب آور نیست که تعدادی از مطالعات و گزارشها، تفکر خلاق و حل مسئله خلاق را به عنوان مهارت های اساسی محیط کار می دانند.
یکی از نخستین تحقیقات در این زمینه در دهه ۱۹۸۰ آغاز شد، این تحقیق ملی سه ساله به دنبال شناسایی مهارت های لازم برای موفقیت در محیط کار بود. تجزیه و تحلیل دادههای به دست آمده از یک نمونه فراصنعتی از سازمانها منجر به شناسایی ۷ مجموعه مهارت مجزا شد.
یکی از این مجموعه مهارت ها به نام «سازگاری» شامل دو مهارت خاص مرتبط با خلاقیت بود- تفکر خلاق و حل مسئله- به همین صورت وزارت کار آمریکا تمرکز بر مهارت های لازم برای کارکنان مولد در هزاره جدید را گزارش کرد که شامل این مهارت های فکری بود:
خلاقانه اندیشیدن، تصمیمگیری، حل مسئله، دانستنِ چگونه یاد گرفتن و استدلال کردن
فراخوان تفکر خلاق در محیط کار ادامه یافته است و طبق مطالعه ای که در سال ۲۰۰۸ انجام شد، فهرست جدیدتر، مهارتهای کاری قبلی را تایید کرده است. مهارتهای خاص مرتبط با خلاقیت که در این گزارش جدید بیان شده اند عبارتند از حل مسائل پیچیده، چند وجهی و تشریحی؛ خلاقیت و تفکر نوآورانه؛ استفاده نوآورانه از دانش، اطلاعات و فرصتها.
چرا مهارت های خلاقیت اینقدر در سازمانهای امروزی مهم هستند؟
همانطور که ذکر شد، به منظور بقا، سازمانها باید راهحلهایی را برای نیازهای متغیر جامعه بیابند و افزایش سرعت تغییر، باعث بالا رفتن مهارت های خلاقیت افراد میشود.
دیگر اینکه کارکنان کل دوران شغلی خود را صرف پالایش یک محصول یا خدمت خاص نمیکنند. کاهش شدیدی در چرخه حیات محصولات به وقوع پیوسته است.
محصولات تولیدی مشمول بازطراحی اساسی در هر ۵ تا ۱۰ سال هستند، در صنایع پیشرفته تکنولوژیکی این بازی زمانی به ۶ تا ۱۲ ماه کاهش مییابد. امروزه کارکنان باید بهسرعت خود را سازگار کنند زیرا آنها باید از انجام یک وظیفه تخصصی به انجام وظیفه دیگری تغییر جهت دهند که به همان اندازه تخصصی است.
به نظر میرسد این موضوع پذیرفته شده است که برای انطباق پذیری، سازمانها باید کارکنانی داشته باشند که انعطاف پذیر، سازگار، نوآور و قادر به برطرف کردن ابهامات هستند، به طور خلاصه آنها باید خلاق باشند.
روند مهم دیگر که علاقهمندی گسترده و خلاقیت سازمانی را به ویژه در بخش خصوصی تقویت کرده است، تمایل به نوآوری بیشتر است. اکنون به طور گسترده ای استدلال می شود که برای حفظ قدرتِ رقابت، سازمانها باید نه تنها خود را با تغییرات وفق دهند بلکه باید از طریق روشها، فرآیندها، محصولات و خدمات نوآورانه کسب و کار، تغییرات را هدایت کنند.