موفقیت

پنج عادت مخرب که شما را از مسیر موفقیت منحرف می کند

همه‌ی ما می‌دانیم که هر انسانی شخصیتی منحصر به فرد دارد. این شخصیت در واقع از مجموعه‌ای از رفتارها و عادت‌ها تشکیل می‌شود. به بیانی دیگر تفاوت انسان‌ها برگرفته از عادت‌هایشان است. حال با توجه به این مسئله می‌توان افراد را از طریق عادت‌هایشان شناسایی و ارزیابی کرد. به این ترتیب، افراد موفق، افرادی هستند که همواره به دنبال این هستند که عادت‎‌های خوب و مفیدی را در خود پرورش دهند.

پنج عادت‌ مخرب که شما را از مسیر موفقیت دور می‌کند

همه‌ی ما یکسری عادت‌های بد داریم که از تاثیر زیاد آن‌ها در زندگی خود غافلیم. اما اگر آن‌ها را شناسایی کنیم و در جهت تغییر آن‌ها قدم برداریم متوجه می‌شویم که آن‌طور که فکر می‌کردیم هم کوچک و بی‌تاثیر نبودند. بسیاری از ما به هنگام برخورد با مشکلات یا شکست در کار به دنبال عامل بیرونی هستیم در صورتی که اگر واقع‌ بینانه به آن اتقاق نگاه کنیم متوجه می‌شویم که عادت‌های بدمان نیز در آن شکست دخیل بوده است.

۱٫عدم اعتماد به نفس و انرژی منفی

قدم اول برای شروع هر کاری این است که به خودمان اعتماد داشته باشیم و بدانیم که از عهده انجام آن برمی‌آییم. هر فعالیت و تجربه‌ای در قدم‌های اول ممکن است بالا و پایین شود و به شکست منجر شود. در این شرایط جملاتی مثل من نمی‌توانم، انجام این کار از عهده من خارج است و یا حتی جا زدن و ترک کردن کار، روش درستی نیست. این عمل به مرور در بعدهای مختلف زندگی خود را نشان می‌دهد و ما را متضرر می‌سازد. اگر مسئولیت انجام کاری را با توجه به دانش و تواناییمان برعهده بگیریم دیگر جایی برای نگرانی نیست. القای انرژی منفی به خود در حین کار و فعالیت منجر به افزایش استرس می‌شود که این امر ما را بیشتر به سمت شکست و یک تجربه ناخوشایند سوق می‌دهد.

۲٫ عدم برنامه ریزی و زمان بندی

حتما اصطلاح early bird و night owl را شنیده‌اید. دسته‌ای از افراد سحرخیز و دسته‌ای دیگر شب زنده دار هستند. این دو دسته هرکدام به ترتیب در صبح و شب عملکرد بهتری دارند و کارشان را با تمرکز بیشتری انجام می‌دهند. البته از نظر علمی خواب شب برای بدن لازم است و عملکرد مغز در ساعات اولیه روز بعد ار استراحت و خواب کافی در شب بهتر است. اما در نهایت آن‌چه که به موفقیت منجر می‌شود زمان‌بندی و برنامه‌ریزی است که هر فرد بسته به موقعیت خود باید به صورت دقیق آن را انجام دهد. برنامه‌ریزی کردن و پایبند بودن به آن، موجب اجتناب از تنبلی و به تعویق انداختن کار می‌شود. بیشترین آمادگی ذهنی هر شخص برای انجام کار، زمانی است که تازه مسئولیت انجام آن را به عهده گرفته است. حال اگر انجام آن به تعویق بیافتد به مراتب از کیفیت کار کاسته می‌شود.

۳٫ تلاش برای راضی کردن همه

به هر نوع عملکردی نقدهای مختلفی وارد می‌شود. هم مثبت و هم منفی. اما بعضی افراد همواره در تلاش‌اند تا رضایت همه را جلب کنند. این افراد با تعریف و تمجید دیگران احساس مفید بودن و با ارزش بودن می‌‍کنند و نارضایتی دیگران آن‌ها را سرخورده می‌کند. این رفتار به عوامل متعددی بستگی دارد مثلاً ممکن است ریشه در کودکی فرد داشته باشد. بعضی از کودکان برای این که عصبانیت والدینشان برانگیخته نشود از همان دوران کودکی اینگونه تربیت می‌شوند که همیشه باید توسط دیگران تایید شوند. این نوع رفتار خود منجر به عدم اعتماد به نفس می‌شود. یکی دیگر از پیامدهای این رفتار این است که فرد مدام گرفتار اضطراب و تنش ناشی از عدم جلب رضایت دیگران است.

۴٫ رفتار اجتماعی

همه‌ی ما معاشرت کردن را دوست داریم. در واقع این مسئله در رشد و بلوغ فکری ما بسیار تاثیر گذار است. اما همه‌ی ما عقاید و باورهای یکسانی نداریم. یکی از عادت‌های بد تعارفی بودن است، این عادت موجب می‌شود که فرد در شرایط مختلف، خود واقعیش نباشد و عمل یا اعمالی را باب میلش انجام ندهد؛ مثلاً خرید یک کالای گران به اصرار یک دوست در حالی که نیازی به آن ندارد. این افراد فکر می‌کنند اگر باب میل اطرافیان رفتار نکنند محبوبیتشان را در آن جمع از دست می‌دهند، مهمترین چیز برای یک انسان که زندگیش وابسته به معاشرت و ارتباط با هم نوع خودش است این است که قدرت نه گفتن داشته باشد، در هر شرایطی باب میل خودش رفتار کند و به تصمیمی که می‌گرد اعتماد داشته باشد و از قضاوت دیگران هراس نداشته باشد.

۵٫ ترس از شکست

عده‌ای هم هستند که علارغم توانایی‌های بسیار، اهل ریسک کردن و فعالیت‌های خلاقانه نیستند؛ چون از نتیجه‌ی آن می‌ترسند. در واقع این افراد در ذهن خود تعریف درستی از شکست ندارند و انتظار دارند که تمامی مراحل طبق نظر آن‌ها پیش برود و غیر از آن را شکست تلقی می‌کنند. در حالی که در اصل ممکن است نظرات و نگرش آن‌ها ایراد داشته و قابلیت اجرا نداشته است. عامل دیگری که از ترس جلوگیری می‌کند این است که فرد قبل از شروع کار همه‌ی جوانب را بسنجد؛ چه خوب و چه بد. این ارزیابی به او کمک می‌‍کند تا یک برنامه جایگزین نیز طراحی کند تا در صورت ایجاد شرایط بد از برنامه دوم استفاده کند.

در واقع برای رسیدن به موفقیت باید نگرش خود را نسبت به شکست تغییر داد. اشتباهات ما هم معنی با شکست نیستند، بلکه پذیرفتن آن به عنوان بخشی از مسیر رسیدن به موفقیت باعث می‌شود که ما مهارت‌ها و استراتژی‌های جدیدی بیاموزیم و در نتیجه کار را با بهترین برنامه پیش ‌ببریم و بهترین نتیجه را دریافت کنیم.