هدیه

آیا می‌دانستید که هدیه دادن باعث افزایش خلاقیت می شود؟

تا همین اواخر، درباره احساسات انسان بررسی‌های روانشناختیِ عمیقی نشده بود. بسیاری از افراد باور داشتند که احساسات، پس مانده‌ی بعد حیوانی انسان‌اند.
عده‌ی بسیاری احساسات را سد راهی بر منطق و عقل می‌دانستند یا در بسیاری از تحقیقات بیشتر به احساسات منفی مانند استرس، ترس، نگرانی و خشم توجه می‌شد. روانشناسی نوین رویکرد کاملا متفاوتی دارد!

دانش روانشناسی، اکنون می‌داند که حیواناتِ تکامل یافته، احساسات قوی‌تری دارند و در این میان انسان بیشترین احساس‌ها را دارد. علاوه بر آن، احساسات سهم مهمی در زندگی روزمره دارند و موقعیت‌های خوب و بد و خطرناک و بی خطر را برای ما مشخص می‌کنند. احساسات عامل توانایی ما برای تصمیم گیری‌اند. احساسات مثبت و منفی هر دو به یک میزان اهمیت دارند. احساسات مثبت در یادگیری و کنجکاوی و تفکر خلاق بسیار موثرند.

یافته‌های یک روانشناس به نام آلیس آیزن و همکارانش،‌ نشان داده‌است که خوشحالی فرآیند تفکر را بسط می‌دهد و امکان فکرهای خلاقانه را فراهم می‌سازد. آیزن دریافت وقتی از افراد خواسته می‌شود تا مسائل مشکل را حل کنند و خلاقیت خود را به کار بگیرند، اگر در آن لحظه هدیه کوچکی دریافت کنند، عملکرد بهتری نشان می‌دهند زیرا همان هدیه کوچک می‌تواند حس خوبی به آن‌ها بدهد.

وقتی احساس خوبی دارید در فرآیندی که منجر به خلاقیت و یافتن حل مسئله می‌شود، (مانند طوفان فکری) موفق‌تر خواهید بود.

خوشحال کردن و ایجاد احساس خوب در افراد، زمان زیادی نمی‌گیرد.
آیزن از افراد تحت آزمایش خواست تا دقایق کوتاهی به فیلمی کمدی نگاه کنند و به بعضی از آنها چند بسته آبنبات هدیه داد. آزمایش نشان داد که وقتی افراد آسوده و خوشحالند فرآیند تفکر آنها گسترش می یابد، خلاقیت بیشتری پیدا می‌کنند و قوه تخیل‌شان بالاتر می‌رود.

این‌ یافته‌ها و دیگر یافته‌های مرتبط، نقش زیبایی در طراحی محصولات را نیز برای ما آشکار می‌کند. اشیای جذاب و زیبا باعث می‌شوند که کاربر احساس خوبی پیدا کند و به همین دلیل تفکر و خلاقیت رشد می‌کند. چگونه این موضوع باعث می‌شود که عملکرد محصولی آسان تر به نظر آید؟ خیلی ساده!
با آسان ساختن آن برای مردم تا راه‌حل‌هایی را برای رویارویی با مسائل و مشکلات پیدا کنند. در جهان امروز که محصولات معمولا تحت کنترل کامپیوترها هستند وقتی به مشکلی برمی‌خوریم تکرار دوباره آن جواب دلخواه را به ما نمی‌دهد.

بهترین و درست ترین کار این است که به راه حل های گوناگون بیندیشیم. فقط افراد نگران و عصبی در این مواقع آن کار اشتباه را دوباره انجام می‌دهند و در این مواقع احساسات منفی باعث می شود که افراد به جزئیات آزاردهنده بیشتر توجه کنند و وقتی راه حلی پیدا نشود آنها بیشتر و بیشتر عصبی می‌شوند و باز هم به همان جزئیات مشکل‌ساز فکر می کنند.
خلاف آن درباره افرادی صدق می‌کند که افکار و احساسات مثبت دارند. وقتی آنها با چنین موقعیت‌هایی روبرو می‌شوند به راه‌های مختلف و گزینه‌های متفاوت فکر می‌کنند و معمولاً به نتایجی رضایتبخش دست می‌یابند. به بیان دیگر افراد خوشحال در یافتن راه حل‌ها موفق ترند و تحمل بیشتری در برابر ناملایمات دارند.

هربرت رید( مورخ و فیلسوف انگلیسی) فکر می‌کرد که ما باید رازی را کشف کنیم تا به ارتباط زیبایی و عملکرد پی ببریم. به هر حال از آن زمان ۱۰۰ سال گذشته است و اکنون هنوز آن تئوری را داریم، اما الان دیگر یک راز نیست بلکه موضوعی ست که ریشه در زیست‌شناسی و روان‌شناسی دارد.
بیشتر از میلیون‌ها سال بشر سعی کرده است تا عملکردهای موثری در محیط پیچیده جهان‌هستی داشته باشد. اعضای بدن ما و احساس و ادراک ما برای بهبود عملکردمان در ارتباط با جهان خلق شده اند. تمایلات و احساسات و ادراکات نیز برای تعامل و کامل کردن یکدیگر به وجود آمده اند.

ادراک کمک می‌کند تا بتوانیم دنیا را درک کنیم و به اطلاعات و معلومات خود بیافزاییم. تمایلات که شامل احساس ما می‌شود عاملی برای قضاوت میان خوب و بد است. تمایلات و احساسات همچنین ماهیچه‌های ما را کنترل می‌کنند و به واسطه ترشح مواد شیمیایی، عملکرد مغزمان را تغییر می‌دهند.
عملکرد ماهیچه‌ها ما را برای پاسخ دادن آماده می‌کنند و نشانه‌هایی را در ظاهر ما به وجود می آورند مثل حالات صورت و بدن ما در مواجهه با شرایط خاص که احساس ما را به دیگران در آن لحظه نشان می‌دهد. و در نهایت ادراک و احساس با یکدیگر گروهی منسجم و قدرتمند را شکل می‌دهند.